پس از ظهور شيخ نجم الدين كبري ضرورت تشكيل پايگاههايي براي اجتماع ، ارشاد فقرا و اتخاذ تصميمات اساسي ، در ميان متصّوفه ، هر چه بيشتر احساس شد . چنين الزامي در روزگار حاضر به ايجاد دهها فرقه و سلسلة درويشي انجاميده است كه هر كدام جدا از آداب و رفتار ويژة خود ، از انواع موسيقي متفاوت و ويژه بهره ميبرند . محور اين نواها ايجاد وجد در حين « سماع » است . به اختصار ميتوان به درويشهاي بكتاشيه و چشتيه اشاره كرد كه عموماً از ني در محافل سماع استفاده ميكنند . درويشهاي حوزة هند و پاكستان به نوعي متفاوت از سازي بادي به نام هارمونيه مدد ميگيرند . طبله ، سرمندك و سه تار هندي از ديگر سازهاي مورد استفادة ايشان است .
در حوزة كردستانِ ايران ـ و نيز عراق ـ در خانقاههاي قادريه ، قادرية نقشبندي كسنزاني و غيره سازهايي چون دف ، نوعي دهل كوچك كاربرد دارند و نزد درويشهاي حوزة شيعي مذهب ، سازي چون تنبور و دف در هنگام خلوت يا ذكر داراي نقش اساسي است .
در اينجا به عنوان نمونه ، به نحوة اجراي موسيقي در خانقاه « اهل حق » كه عمدتاً در شهرهاي غربي كشور ، يعني كرمانشاه ، اسلام آباد ، صحنه ، گهواره ، سنندج و غيره مستقرند ، اشاره ميشود . پس از گرد هم آمدن درويشان در جمخانه ( = جمعخانه ) يكي از ايشان با تنبور قطعاتي مينوازد كه ملودي ثابتي دارند ، امّا ميتوان هر بار شعر ديگري را با آنها هماهنگ يا جفت كرد . ضرب سنگين ، اجراي پرزرق و برق و استفاده از تكنيكهاي دست چپ بر روي دستة ساز ، به نوازندة امكان ميدهد كه هر بار با حفظ ملودي اصلي ، بتواند خود را با شعر جديد ، هماهنگ كند . قطعاتي كه در جمخانه نواخته ميشود ، در محدوده « موسيقي مقامي » قرار دارد . در مرحلة نخست ، قطعههايي چون « مقام خاموشي» يا « مقام طرز » نواخته ميشود . در مرحلة دوّم « مقام مناجات » نواخته ميشود كه خاص مولاي متقيان علي (ع) است و همه با هم همخواني ميكنند . سپس تكنوازي دف كه با ذكر « الله » ، « الله هو » و « حي الله » همراه است ، آغاز و در مرحلة بعدي مقامهايي چون « جلوشاهي » و « باناووس » نواخته ميشوند . اين مقامها ريتم تندتري دارند و درويشان همصدا با دف خود نيز دست ميزنند و سماع به اين ترتيب ادامه مييابد .
|