بيشك در مجموعة صنايع دستي و هنرهاي سنتي ايران ، زيراندازها جايگاه شايستهاي دارند . زيراندازهاي سنتي ايران كه شامل حصير زيرانداز ، نمدزير انداز ، گليمهاي ساده و سوماك ، زيلو ، پلاس ، گبه و قالي است از گذشتههاي دور تا به امروز ، از لحاظ اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي در بين تمامي صنايع دستي ايران ، موقعيت خاصي داشتهاند .
1. گليم و گليم باقي در ايران : اگر چه تاريخ دقيق آغاز گليم باقي در هالهاي از ابهام قرار داد ، اما آثار و مدارك به دست آمده ، از آن جمله بقاياي از يك گليم ، متعلق به 6000 سال قبل از ميلاد مكشوف در آناتولي تركيه ، مؤيد آن است كه اين هنر از هزاران سال پيش رواج داشته است . با توجه به روش بافت گليم ، كه خود ملهم از شيوة بافت حصير بوده ، و اينكه ابزار و وسايل مورد نياز گليم بافي به مراتب سادهتر از پارچه بافي و توليد محصولات دستباف است ، صاحب نظران سابقة توليد گليم را بيش از پيشينة دستبافي دانستهاند و اعتقاد دارند كه توليد پارچههاي دستباف پس از بافت گليم ، مرسوم و متداول گرديده است . ضمن آنكه در بررسي سير تكامل و تحول قالي بافي اين نكته به روشني دانسته ميشود كه قرنها پس از توليد گليمهاي ساده ( گليمهاي دورو ) ، گليمهاي سوماك ( گليمهاي يك رو و ضخيمتر از گليمهاي ساده و تخت ) توليد شده و سرانجام از تكامل بافت چنين گليمهايي ، قالي بافته شده است ، البته بافت گليم سوماك را حلقة مياني گليم ساده تا بافت قالي برشمردهاند .
براي بافت گليم ، از دارهاي عمودي و افقي استفاده ميشود و ابزار كار نيز شامل شانه ( = دفتين ) ، كارد و يا قيچي است . در بافت گليم به طور معمول از نخ پنبهاي يا نخ پشمي ( و گاه نخ ابريشمي ) به عنوان تار و از نخ پشمي الوان ( و گاه نخ ابريشمي الوان ) به عنوان پود استفاده ميشود و در بافت آن ، نقشه كاربرد چنداني ندارد ، چنانكه امروزه ، تنها شمار اندكي از گليم بافان براي بافت گليم از نقشه استفاده ميكنند .
گليهاي ايراني به طور كلي به دو دسته تقسيم ميشوند :
1. گليمهايي كه با « شيوة پود گذاري » بافته ميشود ، يعني تنها از نخ تار و نخ پود براي بافت آنها استفاده ميشود و نخ پود با عبور از لا به لاي نخ تار ، طرح مورد نظر را به تدريج بر روي گليم به وجود ميآورد .
2. گليمهايي كه با « شيوة پود پيچي » بافته ميشود ، يعني علاوه بر نخ تار و نخ پود ، از پود نازك نيز در بافت گليم استفاده ميكنند و در واقع پود به حالت پيچش از ميان نخهاي تار عبور كرده و سپس با عبور پود نازك و بعد كوبيدن آن با شانة بافندگي، نخهاي تار و پود در هم پيچيده ميشوند .
گليمهايي را كه به شيوة نخست بافته ميشود ، « گليم ساده » ( گليم تخت = گليم دورو ) مينامند و از مهمترين مناطق توليد اين نوع گليم ، ميتوان به استانهاي فارس ، كردستان ، ادبيل ، بوشهر ، خراسان ، كرمانشاه ، كهگيلويه و بوير احمد ، سمنان و زنجان اشاره كرد .
گليمهايي را كه به شيوة پود پيچي بافته ميشود ، « گليم سوماك » ( = گليم يك رو ) مينامند و از مهمترين مراكز توليد آن ميتوان استانهاي كرمان ، آذربايجان شرقي ، اردبيل ، خراسان ، چهار محال بخيتاري ، فارس و خوزستان را نام برد.
البته شايستة ياد آوري است كه در حال حاضر پلاسهاي زيبايي در تركمن صحرا ( در استان گلستان ) و نيز در كلات ( در استان خراسان ) بافته ميشود و آن گليمي است ، از گليمهاي ساده ، سادهتر ، از لحاظ طرح و نقش كه ضمناً بافت درشتتري دارد و در بافت آن ، از مواد اولية نامرغوبتري در مقايسه با گليم ساده استفاده شده است . همچنين بافت « زيلو » نيز كه در توليد آن از نخ پنبهاي رنگ نشده به عنوان تار و از نخ پنبهاي رنگ شده براي پود استفاده ميكنند و طرحهاي آن ساده است ، در ميبُد يزد و كاشان رونق و رواج دارد .
2.قالي و قالي بافي در ايران : با كشف « قالي پازيريك » به سال 1949 م. به همّت « رودنكو » باستان شناس روس ، در « بي اسك » در منطقة آلتايي نواحي جنوبي سيبري ، كه طرحها و نقوش آن ، عيناً در ديگر آثار ايراني چون بناي تخت جمشيد نيز به چشم ميخورد ، و بنابر نظر هنر شناسان در ايران بافته شده و متعلق به حدود 500 سال قبل از ميلاد ، يعني دورة هخامنشي است ، در اين نكته كوچكترين ترديدي باقي نماند كه زادگاه هنر بيهمتاي قالي بافي ، ايران بوده است .
اين فرش ، در ابعاد 183 × 200 سانتي متر هم اكنون در موزة « ارميتاژ» در « سن پطرزبورگ » ( = لنينگراد سابق ) نگهداري ميشود و با توجه به نوع بافت و تعدد رنگهايش ، سابقة بافت قالي در ايران و طبعاً در سطح جهان را به مراتب به بسيار پيشتر از سال 500 قبل از ميلاد مربوط ميكند . اين خود سند زنده و گويايي است از هنر و ذوق ايرانيان كه در بسياري از هنرها و دانشها سرآمد و پيشتاز ديگر كشورها بودهاند .
« قالي پازيريك » در واقع يك « رواسبي » است و بر پاية پژوهشها ، به دست يكي از شاهزادگان « سكايي » به فرمانرواي پازيريك هَديه شده بوده است . رجشمار اين قالي را نيز 36 برآورد كرده و طرحهاي زيبا و متنوع ايراني آن با رنگهاي سرخ تيره ، سبز ، آبي ، زرد كمرنگ و نارنجي ، بر حاشيه و زمينهاش بافته شده است . اين قالي تا به امروز ، قديميترين قالي شناخته شده در جهان است ، گواينكه با عنايت به آنچه گفته شد ، سابقة قالي بافي به بسيار پيشتر از تاريخ بافت قالي پازيريك باز ميگردد .
قالي ايران در دورههاي پس از دورة مغول هخامنشي نيز همچنان از ارزش و اعتبار برخوردار بوده است ، به گونهاي كه در دوران ساسانيان و به ويژه در حكومت خسرو پرويز ، از فرش معروف « بهارستان » كه داراي پودي ابريشمين بوده و به زر و سيم و انواع گوهرها نيز آراسته ، ياد شده است .
فردوسي شاعر بلند آوازة ايران نيز در شاهنامه ، از فرش به عنوان يكي از هدايايي كه شاه كابل براي سام پدر زال فرستاد ، ياد ميكند .
پس از ظهور دين مبين اسلام ، در كتابها و سفرنامهها ، اشارههاي بسيار به قاليهاي گسترده در خانهها شده است . در حدود العالم كتابي كه در قرن چهارم قمري در جغرافيا نوشته شده ، آمده است كه « در فارس قالي ميبافتهاند ». پس از آن ، « مقدسي » جهانگرد معروف عرب ( متوفي حدود 380 ق . )، از قاليهاي قائن سخن به ميان آورده است . همچنين آوردهاند كه در قرن چهارم قمري / 10 م . در دربار روم هنگام بار عام ، قاليهاي گرانبهاي ايراني گسترده ميشد .
در تاريخي بيهقي متعلق به قرن پنجم قمري نيز در دو جا به صراحت از قالي نام برده شده است . اما ويراني و كشتاري كه حملة مغول با خود به همراه داشت ، تا چندي همة فعاليتهاي هنري را در ايران دچار وقفه ساخت ، ولي پس از آنكه اين سيل خانمانسور فروكش كرد ، آرامش فرا رسيد و انواع پيشه و هنر رونق نسبي يافت ، تا آنكه با تأسيس مكتب هرات در قرن نهم قمري هنرهاي تزييني ايران به راه تحولي تازه گام نهاد و در اين رهگذر قالي ايران نيز بار ديگر به رونق و اعتبار تازهاي دست يافت .
در دوران حكومت صفويه و طي سدههاي دهم و يازدهم قمري / 16و17م. رونق و شكوفايي قالي ايران به اوج خود رسيد و قالي ايران چه از لحاظ طرح و نقش ، رنگ و رنگ آميزي و چه از حيث كيفيت بافت به بالاترين درجات تكاملي و هنري خود دست يافت ، چندانكه قاليهاي بجاي مانده از دوران مذكور هر يك به راستي شاهكاري محسوب ميشوند و هم اينك زينت بخش گنجينههاي هنري سرتاسر جهان شدهاند . از جمله قاليهاي معروف بجاي مانده از دوران صوفي بايد به قالي معروف به « قالي اردبيل » ( هم اينك در موزة ويكتوريا و آلبرت لندن ) ، « قالي چلسي » و قالي معروف به « قالي شكارگاه » اشاره كرد .
شورش افاغنه با دوران آشوب و كشتار سختي كه به دنبال داشت ، شيرازة اقتصاد و فرهنگ ايران از جمله هنرها ، صنايع و فنون و به ويژه قالي بافي را از هم گسيخت و وضع نابسامان قالي نزديك به حدود 100 سال ، از انقراض صفويان تا پايان ناگوار جنگهاي ايران و روس در زمان فتحعلي شاه قاجار ، ادامه يافت . بر صنعت فرش ايران لطمات و صدمات فراواني وارد آمد ، تا اينكه به دنبال استقرار آرامش نسبي در كشور ، زمينة كار قالي بافي فراهم شد و با رونق نسبي كشاورزي و بازرگاني ، صنعت قالي هم آهسته آهسته زندگي از سر گرفت .
در آغاز حكومت ناصر الدين شاه قاجار ، بازرگانان تبريزي در اسلامبول ، بازار مناسبي براي عرضة قالي ايران يافتند و با رونق اين بازار ، بر آن شدند تا بافت قالي را افزايش دهند و براي اين منظور ، ابتدا در تبريز و روستاهاي اطراف آن و سپس در مشهد ، كرمان ، سلطان آباد ( اراك ) و جاهايي ديگر كارگاههاي قالي بافي داير كردند . تاريخ قالي بافي جديد ايران را بايد از همين هنگام به شمار آورد و احياء صنعت قالي را نتيجة ابتكار بازرگانان تبريزي دانست ، زيرا كه از آن گاه تا به امروز ، قالي ايران يكي از مهمترين صادرات كشور بوده و ساليان متمادي است كه به عنوان مهمترين هنر كشور ، تأمين كنندة بخشي از درآمد ارزي نيز بوده و هست .
به اعتقاد صاحب نظران ، قالي ايران داراي سه ويژگي بارز و برجسته بوده و هست : استفاده از پشم مرغوب و مناسب به صورت خامه در بافت قالي ، طرحهاي بديع ، زيبا و استثنائي و رنگهاي دلپذيري كه حاصل رنگرزي خامه يا ابريشم با مواد طبيعي به ويژه مواد رنگزاي گياهي است . بخش قابل توجهي از توليد سالانة قالي را قاليهاي حداكثر با رجشمار 35 تشكيل ميدهد كه نه تنها در بازار داخلي بلكه در بازارهاي بينالمللي نيز خواستاران فراوان دارد و تحقيقات به عمل آمده ، نشان ميدهد كه پشم گوسفندان ايراني به خاطر جعد ، ضخامت و طول الياف ، مناسبترين پشم براي توليد چنين قاليهايي است و اين برتري ميتواند همچنان حفظ شود .
باري ، قالي كه فرشي است گرهدار و بر رويِ دارِ افقي يا عمودي ( كه خود نيز انواع مختلفي دارد ) بافته مي شود ، داراي ابزار و وسايلي محدود چون شانه ( = دفتين ) ، قيچي ، كارد ، قلاب ، سيخك و غيره است و بافت آن به دو روش « فارسي باف » ( = گره فارسي = گره نامتقارن ) « تركي باف » ( = گره تركي = گره متقارن ) به انجام ميرسد .
قالي بر خلاف گليم ، معمولاً با نقشه بافته مي شود و بر روي نقشه كه در واقع دستور كار بافنده به هنگام بافت قالي است ، طرحها و نقوش سنتي با رنگ آميزي مورد نظر به صورت چهار خانههاي كوچك ، ترسيم شده است . طرحهاي قالي ايران به طور كلي به دو دستة اصلي تقسيم ميشود : طرحهاي شكسته ( هندسي ) و طرحهاي منحني ( گردان ) ؛ ضمن آنكه بايد گفت ، شمار طرحهاي اصيل قالي ايران از 1000 طرح نيز افزون است و قدرت طراحي طراحان قالي ايران به گونهاي است كه ميتوان انتظار داشت هر آينه بر تعداد اين طرحها و نقوش بينظير افزوده شود . بر همين اساس بوده است كه ديگر ممالك صاحب نام قالي در جهان ، چون چين ، هند ، پاكستان، تركيه و ديگران پيوسته از طرحهاي قالي ايران اقتباس كرده و صاحب نظران ، ايران را « سرزمين طراحي قالي » نام نهادهاند .
قالي در 28000 روستا ، در تمامي مناطق عشايري و در همة شهرهاي كشورمان بافته ميشود و بر اساس سرشماري سال 1373 مركز آمار ايران ، در كشورمان 988 ر571 ر 1 نفر زن و 890 ر 307 نفر مرد و جمعاً 878 ر 879 ر 1 نفر به كار بافت قالي مشغول بودهاند .
دربارة ميزان جمعيت بهرهمند از قالي بايد گفت كه با احتساب مشاغل جنبي و مرتبط با قالي كه شمار آن را تا 35 شغل شامل بافندگي ، رنگرزي ، طراحي ، نقاشي ، رفوگري ، ساخت دار و ابزار و غيره برآورد كردهاند ، ميتوان رقم آن را در حدود 10ـ 8 ميليون نفر برآورد كه به صورت مستقيم يا غير مستقيم و به گونة اصلي يا جنبي از قالي بافي ارتزاق ميكنند يا آنكه قالي ، تأمين كنندة بخشي از معيشت آنهاست .
ميزان توليد قالي در سال 1373 ، حدود 5/7 ميليون متر مربع و ميزان توليد ساير زيراندازها ( انواع گليم ، زيلو ، پلاس و غيره) نيز حدود يك ميليون متر مربع برآورد شده است ، بنابراين ميتوان گفت كه توليد سالانة فرش در ايران در سال مذكور ، حدود 5/8 ميليون متر مربع بوده است ، ولي صاحب نظران توان توليد فرش ايران را سالانه ميان 12 تا 15 ميليون متر مربع برآورد ميكنند .
در سال 1373 ، ايران با صدور 2/36 هزار تن قالي ، به ارزش بيش از 2 ميليارد دلار توانسته است بيشترين سهم يعني حدود 31 درصد سهم بازار جهاني فرش دستباف را به خود اختصاص دهد . مهمترين مراكز قالي باقي ايران مناطق آذربايجان ، اصفهان ، كاشان ، خراسان ، كردستان ، اراك ، كرمان ، فارس ، چهارمحال و بختياري و تركمن صحراست ، ولي ميدانيم كه حتي در كمتر روستاي كوچكي است كه قالي بافته نشود و دار قالي در آن بر پاي نباشد.
گفتني است كه ظرف بيست سالة اخير ، با اجراي برنامههاي آموزش و به آموزي قالي بافي در سطح مناطق مختلف و انجام اقداماتي در جهت اصلاح دار و ابزار كار و توليد قالي در ابعاد جديد ( مربع ، چند ضلعي و دايره ) و نيز توليد قالي در ابعاد و اندازههاي بسيار بزرگ (حتي تا حدود 1200 تا 1500 متر مربع ) و شركت در نمايشگاههاي اختصاصي بينالمللي فرش در داخل و خارج كشور ، زمينههاي رشد و شكوفايي قالي فراهم شده و با ايجاد رشتههاي دانشگاهي فرش ، در سطوح كارداني و كارشناسي ، آيندة روشنتري براي قالي ايران در انتظار است و اميد ميرود با تبليغات صحيح ، وضع قوانين و مقررات اصولي و ثابت براي صادرات آن و نيز هماهنگي توليد با تقاضاي مؤثر ، قالي ايران درخشش خود را در عرصههاي داخلي و خارجي حفظ كند . |