دورة تيموري از حملة تيمور به خراسان و سيستان در 782ق/1380م آغاز ميشود و در 907ق/1501م مقارن با شروع سلطنت شاه اسماعيل صفوي خاتمه مييابد. اين عصر به ويژه نيمة اول سدة 9ق كه عهد شاهرخ نام گرفته ، دورة رواج شعر و شاعري و حمايت از اديبان است، اما در اين دوره با تمامي تلاش شاهرخ و جانشينان او، چون سلطان حسين بايقرا و با تمامي توجهي كه امير عليشير نوايي به اديبان و هنرمندان داشت و با وجود تشويقهاي دربار هرات ، ادبيات و شاعري رواج يافت ، ولي پيشرفتي نكرد. در اين عصر ، اديبان تلاش خود را صرف حاشيهنگاري بر آثار علمي پيشينيان و اقتفاي سرودههاي ديگران كردند . متهم كردن ديگران به سرقتهاي ادبي و شكايت از بيسوادي و بيدقتي كاتبان از مضامين رايج آثار ادبي اين دوره است.
شعر : شمار شاعران اين دوره شگفتانگيز است و شاعران اين دوره از ميان همة طبقات مردم برخاستهاند ؛ شعر و شاعري در اين دوره از لوازم زندگي مردم عادي است و بسياري از اهل حرفه ، در زمان فراغت ، در سرودن طبع آزمايي كرده ، و ديوان شعر ترتيب دادهاند. با وجود بسياري شاعران در اين عهد ، تنها شاعر قابل توجه آن زمان ، نورالدين عبدالرحمان جامي ( 817ـ898ق/1414ـ1493م ) است.
جامي آخرين شاعر عهد تيموري بزرگترين شاعر ايران بعد از حافظ است . وي شاعر ، عارف ، اديب و محقق بزرگ و روزگار خود و از پيشوايان فرقة نقشبنديه و صاحب آثار گوناگون نظم و نثر است.
عصر تيموري به دليل نبود مركزيت و فقدان وحدت فرمانروايي ، روزگار ركود قصيدهسرايي و رواج غزل و قصههاي منظوم بزمي است. قصايد دورة تيموري متضمن تغزل ، نسيب و تشبيب است و شاعر اين دوره همچون قصيدهسرايان سدههاي 6 تا 8ق ، ساختن قصيدههاي طولاني با چند تجديد مطلع را از مهارتهاي خود ميپندارند.
مهمترين و متداولترين قالب شعري عهد تيموري ، غزل است . آشكارترين ويژگي غزلهاي عاشقانة اين عصر ، عجز و زبوني و يأس عاشق و پذيرش هرگونه خفت و خواري و اهانت و جفا و آزار معشوق است . اين تعابير به صورت قالبهاي لفظي رايج در سرودههاي تمامي شاعران اين دوره و حتي در سرودههاي پادشاهان و دولتمردان عثماني و تركماني و تيموري وجود دارد و اين امر خود نشانگر عدم تناسب محتواي غزل با مقام و موقعيت گوينده است.
در دورة تيموري با وجود شكستهاي پي در پي ايرانيان از اقوام گوناگون زردپوست ، ديگر مجال هيچ بحثي از حماسة ملي باقي نماند ، اما در ادامة شيوهاي كه سرايندگان سدههاي 7و8ق پي گرفته بودند ، سرودن منظومههاي حماسي تاريخي در شرح پيروزيهاي كشورگشايان و اميران عصر تيموري رواج داشت . همچنين در اين دوره ، سرودن نوعي حماسة ديني با تكيه بر داستان زندگي بزرگان دين اسلام متداول شد . مهمترين حماسة ديني اين روزگار ، خاوراننامه از ابن حسام (د 875ق/1470م) دربارة سفرها و جنگهاي عليبنابيطالب (ع) است.
در دورة تيموري منظومههاي عاشقانه و منظومههاي داستاني با حكايتهاي كوتاه و اشارههايي به مسائل حكمي و اخلاقي رواج داشت . سرايندگان اين گونه آثار مقلدان نظامي محسوب ميشوند. از جملة اين مثنويها ناظر و منظور و كتاب دلرباي از كاتبي (د839ق/1435م) ، حسن و دل ، از فتاحي نيشابوري (د852 يا 853ق/1448 يا 1449م) و يوسف و زليخا و ليلي و مجنون جامي را ميتوان نام برد.
عرفان و تصوف نيز از مضامين رايج شعر در اين دوره است ؛ به ويژه كاربرد اصطلاحات صوفيه در غزل اين دوره به عنوان سنت شعري متداول بوده است و شاعراني چون شاه نعمتالله ولي ، قاسم انوار و جامي ، منظومههايي عرفاني سرودهاند؛ اما عرفان در شعر اين دوره ، بيش از آنكه شيوهاي در سير و سلوك باشد ، نشانگر پسندهاي اخلاقي مردم اين روزگار است و تعاليم صوفيان در شعر اين دوره همان كاركرد راهنماييهاي شرعي را دارد.
در عصر تيموري ، گرايش به سرودن معما و نيز نوعي هزل ، موسوم به اطعمه و اقمشه متداول شد و شاعران اين عصر دو عرصة جديد را تجربه كردند :
الف ـ معما : معماها كه از متداولترين گونههاي شعر دورة تيموري محسوب ميشوند ، در واقع بيش از آنكه يك گونة ادبي باشند ،روشي براي آزمون حضور ذهن و سرعت انتقال شنوندهاند . فتاحي نيشابوري و امير عليشير نوابي به ويژه به معماسرايي شهره بودهاند ؛ اما به تاريخ كار معماسازي در اين عصر به جايي رسيد كه رمزگشايي آنها نيازمند صرف وقت و توسل به تصورات دور و دراز بود.
ب ـ اطعمه و اقمشه : اطعمه و اقشمه نوعي هزلسرايي است كه در آن ، شاعر ضمن جوابگويي به اشعار پيشينان و تضمين آنها ، در شعر خود ، كاربرد نام غذاها ، خوراكيها ، نوشيدنيها و پوشيدنيها را التزام ميكند. مهمترين شاعر اطعمهسراي اين عهد ، بسحاق اطعمه و معروفترين شاعر البسهسراي اين دوره ، نظامالدين محمود ياري يزدي است.
نثر : نثر فارسي در دورة تيموري مبالة انحطاط و سير قهقهرايي دورة پيشين را طي كرد و حتي تشويق شاهزادگان تيموري و توجه آنها به نگارش آثار ادبي هم نتوانست مانع اين انحطاط شود. آثار بر جا مانده از عصر تيموري ، نشانة محدوديت ذوق ، كوتاهي فكر ، اهمال و عدم تحقيق نويسندگان اين دوره است. بسياري از مسامحههاي دستوري و لغوي ـ كه ما امروز هم دامنگير زبان فارسي است ـ يادگار شيوة نويسندگان عصر تيموري است.
هر چند نثر فارسي عهد تيموري از لحاظ ارزشهاي ادبي ، سست و كممايه است ولي از نظر انواع ، از تنوع مطلوبي برخوردار است . تاريخنويسي در عهد تيموري ، دنبالة منطقي نهضت تاريخنويسي دورة مغول است و از سراسر عصر تيموري ، كتابهاي تاريخ در زمينههاي گوناگون از جمله تاريخهاي عمومي و تاريخهاي اختصاصي بر جا مانده است, از جملة اين آثار ميتوان از ظفرنامة منظوم سرودة حمدالله مستوفي ياد كرد.
مهمترين موضوع نثر دورة تيموري تذكرهنويسي است . بعضي از تذكرههاي بر جا مانده از دورة تيموري ، از جمله مشهورترين آثار در نوع خودند . از ميان تذكرههاي شاعران اين دوره ميتوان به تذكرةالشعراء دولتشاه سمرقندي (د 896 يا 900ق/1491 يا 1495م) و مجالسالعشاق منسوب به سلطان حسين بايقرا و فصلي از بهارستان جامي كه به احوال شاعران اختصاص دارد ، اشاره كرد.
از ميان شرح حالهاي صوفيه ، مهمترين اثر اين دوره نفحاتالانس من حضرات القدس از نورالدين عبدالرحمان جامي ، و نيز رشحات عين الحيات از فخرالدين علي صفي كاشفي است . همچنين دو كتاب معتبر در شرح احوال وزرا به نامهاي آثار الوزراء از سيفالدين حاجي نظام عقيلي و دستورالوزراء از غياثالدين خواندمير ، در نوع خود آثاري ارزشمند به شمار ميآيد. |