زبانهاي ايراني شاخهاي از زبانهاي آريايي (هند و ايراني) هستند و از كهنترين زبانهاي خانوادة بزرگ زبانهاي هند و اروپايي به شمار ميروند. آرياييان در هزارة 2 قم به دو گروه بزرگ تقسيم شدن
زبانهاي ايراني را – كه پس از فروپاشي شاهنشاهي هخامنشي (330 قم) تا چند سده پس از انقراض ساسانيان (31ق/651م) در مناطق مختلف رواج داشت – زبانهاي ايراني ميانه مينامند. اين زبانها را به دو شاخة غربي و شرقي تقسيم ميكنند.
زبانهاي ايراني ميانة غربي عبارتند از پارتي (پهلواني يا پهلوي اشكاني) و فارسي ميانه (پهلوي يا پهلوي ساساني).
1.پارتي: پارتي زبان مادري قوم پارت بود كه خاستگاهشان پهله يا پهلو (پارت) شمال خراسان كنوني و بخشهايي از تركمنستان امروزي را شامل ميشد. يكي از بزرگان اين طايفه به نام اشك يا ارشك در حدود سال 247 قم بر آنتيوخوس دوم، سومين پادشاه سلوكي (261-246قم)، غلبه كرد و با استيلا بر استان پهلو سلسلة اشكاني را بنيان نهاد.
اشكانيان در آغاز بسيار تحت تاثير فرهنگ و زبان يوناني بودند، به گونهاي كه حتي نام و القاب خويش را به خط و زبان يوناني بر سكههايشان حك ميكردند، اما از زمان پادشاهي بلاش يكم به بعد زبان پارتي را نيز به خطي ماخوذ از آرا مينوشتند.
خط پارتي از راست به چپ نوشته ميشود و در آن حروف به يكديگر نميچسبد؛ مهمترين ويژگي اين خط مانند برخي ديگر از خطوط ايراني ميانه، وجود عناصري نوشتاري به نام هزوارش در آن است. هزوارشها واژههايي با اصل آرامي هستند كه به خطوط ايراني ميانه (مثلاً پارتي) نوشته ميشدند، اما در هنگام خواندن معادل آنها رادر زبان مورد نظر (مثلاً پارتي) تلفظ ميكردند (براي نمونه mlk(ملكا) – كه واژهاي آرامي به معني شاه است – مينوشتند، اما آن را شاه ميخواندند).
زبان پارتي حتي پس از فروپاشي سلسلة اشكاني (224م) تا سدة 4م زنده بود و سپس به تدريج رو به خاموشي نهاد. آخرين آثار موجود به زبان پارتي آثار مانوي متعلق به پيش از سدة 3ق/9م است كه در واحة ترفان (در تركستان چين) يافتهاند. اين آثار را در زماني نوشتهاند كه پارتي زباني مرده بوده است. خط اين آثار خط مانوي است كه به روايتي ماني (216-276م) بر پاية خط سرياني – كه خود ماخوذ از آرامي است – ابداع كرده بود. خط مانوي از راست به چپ نوشته ميشود و مهمترين ويژگي آن نبودن هزوارش در آن است و اين خود خواندن آن را بسيار آسان ميكند. به علاوه، بر خلاف خط پارتي كه در آن هر حرف ميتواند ارزشهاي آوايي متفاوت داشته باشد، در خط مانوي هر حرف تنها يك ارزش آوايي دارد. برخي از آثار پارتي مانوي را به خطوط تركي اويغوري، سغدي و حتي چيني هم يافتهاند.
2. فارسي ميانه: فارسي ميانه – زبان رسمي شاهنشاهي ساساني (224-651م) – در واقع صورت تحول يافتة فارسي باستان بود كه در جنوب غربي ايران (استان فارس كنوني) رواج داشت. كتيبههاي شاهان ساساني تا سدة 3م اغلب به 3 زبان و خط (فارسي ميانه، پارتي و يوناني) نوشته ميشد، اما پس از مدتي كتيبهها دو زبانه (فارسي ميانه و پارتي) شد و سرانجام، فقط به فارسي ميانه نوشته ميشد. زبان فارسي ميانه حتي پس از انقراض ساسانيان تا سدة 3ق/9م مورد استفادهي زردشتيان و مانويان بود.
خطوطي كه فارسي ميانه را بدانها نوشتهاند، اينهاست: خط فارسي ميانة كتيبهاي، خط فارسي ميانهي كتابي، خط فارسي ميانة مسيحي (هر 3 با هزوارش و ماخوذ از آرامي) و خط مانوي كه براي نوشتن متون مانوي به زبان پارتي نيز مورد استفاده قرار ميگرفت. خط فارسي ميانة مسيحي را – از آنجا كه تنها اثر به جا مانده از آن ترجمة فارسي ميانة بخشي از زبور داوود است – خط پهلوي زبوري نيز مينامند.
حروف در خط فارسي ميانة كتابي در تركيب با يكديگر گاه چنان تغيير شكل ميدهند كه خواندن يك واژه بسيار دشوار ميشود و در مواردي ميتوان يك واژه را به چند صورت مختلف قرائت كرد. وجود مشكلات بسيار در قرائت خط فارسي ميانه، به خصوص در قرائت متن زند (ترجمه و تفسر اوستا به زبان فارسي ميانه) باعث شد كه در سدههاي نخستين اسلامي برخي از متون فارسي ميانة زردشتي را به خط اوستايي – كه به آساني خوانده ميشد – برگردانند. اين بازنويسي را پازند مينامند. پازندنويسي تا سدة 8ق/14م ادامه داشت.
به نوشتة منابع اسلامي، مانند الفهرست ابن النديم و التنبيه علي حدوث التصحيف حمزة اصفهاني، در دورة ساساني 7 خط رايج بود كه تنها نام دو خط از آنها در متون فارسي ميانه آمده است. اين خطوط عبارت بودند از: 1. دين دبيري خط ديني= خط اوستايي)،2. وسپ دبيري (خط همگاني)3 .گشته دبيري، (خط ]دگرگون [گشته)،4. نيم گشته (دبيري خط نيم ]دگرگون[ گشته)، 5. راز دبيري (خط ]اسناد[ محرمانه). 6. نامه دبيري /فرورده دبيري/خط نامه/خط طومار)، 7. هام دبيري/ رم دبيري(خط همه / خط مردم ) |